English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5084 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diluent U ماده رقیق کننده
diluting media U ماده رقیق کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
Other Matches
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
diluter U رقیق کننده
dilutor U رقیق کننده
attenuant U رقیق کننده
thinner U رقیق کننده
diluent U رقیق کننده
thinnre U رقیق کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
paint thinner U تینر یا رقیق کننده رنگ
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
auto lean U مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
fillers U ماده پر کننده
filler U ماده پر کننده
sorbent U ماده جذب کننده
wetting agent U ماده خیس کننده
emulsifier U ماده امولسیون کننده
emulsifiers U ماده امولسیون کننده
moderate U ماده معتدل کننده
acidifier U ماده اسیدی کننده
moderating U ماده معتدل کننده
moderated U ماده معتدل کننده
moderates U ماده معتدل کننده
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
insulated layer U ماده ایزوله کننده
accelerating agent U ماده تسریع کننده
insulating material U ماده ایزوله کننده
exclusion clause U ماده مستثنی کننده
mordant U ماده ثابت کننده
coolants U ماده سرد کننده
coolants U ماده خنک کننده
disinfector U ماده ضدعفونی کننده
clarificant U ماده تصفیه کننده
illuminant U ماده روشن کننده
accelerant U ماده تسریع کننده
coolant U ماده سرد کننده
coolant U ماده خنک کننده
naphthenate drier U ماده خشک کننده نفت
novocain U ماده بی حس کننده موضعی پروکائین
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
cleansers U وسیله یا ماده تمیز کننده
siccative U ماده خشک کننده رنگ
cleanser U وسیله یا ماده تمیز کننده
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
tracers U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
tracer U فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
attenuated U رقیق
dilute U رقیق
wishy-washy U رقیق
wishy washy U رقیق
ethereal U رقیق
thinned U رقیق
diluted U رقیق
light fog U مه رقیق
pappy U رقیق
thin U رقیق
attenuates U رقیق
attenuate U رقیق
attenute U رقیق
lean U رقیق
leaned U رقیق
leans U رقیق
attenuating U رقیق
washy U رقیق
thinners U رقیق
thins U رقیق
diluting U رقیق
watery U رقیق
rarest U رقیق
thinnest U رقیق
dilutes U رقیق
rarer U رقیق
rare U رقیق
arrefication U رقیق سازی
thins U بطور رقیق
attenuated U رقیق کردن
thins U رقیق کردن
tender minded U رقیق القلب
attenuate U رقیق کردن
extenuate U رقیق کردن
poor lime U اهک رقیق
thinners U رقیق و ابکی
to wash down U رقیق کردن
lean mixture U مخلوط رقیق
thinned U رقیق کردن
lean gas U گاز رقیق
thinners U بطور رقیق
thinned U رقیق و ابکی
thinners U رقیق کردن
thinning U رقیق گردانی
thin U بطور رقیق
thinnest U رقیق و ابکی
thinnest U بطور رقیق
thin U رقیق و ابکی
thin U رقیق کردن
thinnest U رقیق کردن
thins U رقیق و ابکی
thinned U بطور رقیق
grout U ملاط رقیق
dilutes U رقیق کردن
diluting U رقیق کردن
dilution U رقیق شدگی
derichment U رقیق سازی
dilution U رقیق سازی
dilute phase U فاز رقیق
rarafaction U رقیق سازی
tender-hearted U رقیق القلب
rarify U رقیق کردن
rarefactive U رقیق شونده
rarefy U رقیق کردن
subtilize U رقیق کردن
lenis U رقیق فریف
attenuating U رقیق کردن
tender hearted U رقیق القلب
dilution U رقیق کردن
dilute U رقیق کردن
attenuates U رقیق کردن
diluted U رقیق کردن
pap U خوراکنرم و رقیق
diluted soluble oil U روغن حل شونده رقیق
crankcase dilution U رقیق سازی روغن
finest U رقیق شدن خوب
fine U رقیق شدن خوب
smaze U غبار شبیه مه رقیق
fined U رقیق شدن خوب
liniments U مرهم رقیق روغن مالش
lenis U دارای تلفظ نرم رقیق
slop U مشروب رقیق وبی مزه
liniment U مرهم رقیق روغن مالش
slopping U مشروب رقیق وبی مزه
slopped U مشروب رقیق وبی مزه
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
pickling U غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید
weakish U چیز رقیق و نرم سست و ضعیف
this soup is mere wash U این سوپ خیلی رقیق است
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
slop U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping U غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
thinnest U رقیق کردن لاغر کردن
thinned U رقیق کردن لاغر کردن
thinners U رقیق کردن لاغر کردن
thin U رقیق کردن لاغر کردن
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
thins U رقیق کردن لاغر کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
2immunogenicity
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
1fruitwash
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com